دروغگویی یکی از بدترین صفات یک انسان است. از کودکی شنیدهایم که راستگویی راه نجات است و توسط والدینمان تشویق شدهایم که راستگو باشیم و در زمان دروغگویی تنبیه هم شدهایم. اما آیا والدین هم همیشه با ما صادق بودهاند؟ همه میدانیم که نه. والدین طبق مصلحت اندیشی خود، گاهی دروغ میگویند. به این دروغها میگویند دروغ سفید که قرار است برای در امان نگه داشتن کودک باشد.
برخی معتقدند دروغ در مواردی بیضرر است. اما واقعیت این است که دروغگویی همیشه و هرجا اشتباه است. چرا که به بیاعتمادی کودک نسبت به والدین و فاصله گرفتن او از لحاظ عاطفی میشود. کودک مثل ما بزرگسالان یک انسان است که از دروغ شنیدن خوشش نمیآید. در این مقاله از اُکالا بلاگ به برخی از دروغهایی که هرگز نباید به کودک بگویید و دلیل اشتباه بودن آنها میپردازیم.
دروغ به عنوان راه خلاصی
بسیاری از والدین برای اینکه از چیزی خلاص شوند و بتوانند کودک را توجیه کنند، دروغ میگویند. وقتی قادر نیستند، یا فقط نمیخواهند کاری را انجام دهند که در هر دو صورت، دروغ اشتباه است. مثلا کودک از آنها میخواهد که برایش اسباب بازی بخرند و والدین میگویند پول نداریم! یا کودک میخواهد به خانواده مادربزرگ برود، و والدین میگویند مادربزرگ خانه نیست!
دقت کنید که کودک با سن کم میتواند تجزیه و تحلیل درستی از وقایع داشته باشد. مثلا وقتی میبیند در همان روزی که پول اسباب بازی نداشتهاید، برای خودتان کیف و کفش خریدهاید، یا وقتی گفتهاید مادربزرگ خانه نیست و ساعتی بعد با او در حال مکالمه تلفنی هستید، متوجه دروغ شما میشود که باعث عدم اعتمادش به تمام حرفهای شما خواهد شد. اگر نمیتوانید یا نمیخواهید کاری را انجام دهید، دلیل آن را هم صادقانه بگویید.
دروغ برای به تعویق انداختن
گاهی به هزار دلیل والدین نمیتوانند در لحظه، کاری که کودک میخواهد را انجام دهند و به این خاطر، کار را به تعویق میاندازند. مثلا کودک از شما میخواهد که به پارک بروید، و شما میگویید فردا میرویم، در صورتی که میدانید فردا راهی سفر هستید و فرصتی برای رفتن به پارک نیست. یا کودک از شما میخواهد با او بازی کنید، و شما میگویید شب بازی خواهید کرد، در صورتی که شب مهمان دارید و وقتی برای بازی نخواهد بود.
این یعنی شکستن قول و قرار و اگر این باعث بیاعتمادی نشود، چه چیزی خواهد شد؟! اگر نمیتوانید کاری را در همان لحظه انجام دهید نیازی نیست با وعده دروغ آن را به زمان دیگری موکول کنید. تنها این لحظه را منتفی کنید و بگویید هر زمان که بتوانید و شرایط باشد اینکار را خواهید کرد.
دروغ از ترس واکنش کودک
یک اسباب بازیِ شکسته را انداختهاید دور و وقتی کودک سراغش را میگیرد میگویید که نمیدانید و شاید او از اینجا خسته شده و به پیش کودک دیگری رفته است، و بدین ترتیب هزار چرایی پر از غم را به کودکتان تحمیل کردهاید. دروغگویی درباره مرگ هم یکی از رایجترین دروغهایی است که والدین میگویند، چرا که نمیدانند واکنش کودک چه خواهد بود و نمیخواهند کودک آسیب ببیند.
اما آسیب جدی تری با دروغ به کودک میزنند. مثلا میگویید پدربزرگ به مسافرت رفته است. چرا بدون خداحافظی رفته است؟! چه زمانی باز میگردد؟! آیا من هم میتوانم به این سفر بروم؟! هر جواب، جواب بعدی را سختتر خواهد کرد. توضیح مرگ برای کودک، یکی از چالشهای والدین است، اما به جای دروغ بهتر است از کتابهایی که در اینباره وجود دارد، یا از یک روانشناس کودک، کمک بگیرید.
بیشتر بخوانید: چگونه با دروغهای کودکمان برخورد کنیم؟
دروغ تشویقی
میخواهید اعتماد به نفس و باور به خود، در کودکتان بالا برود، و در رقابتها و سختیهای زندگی، پیروز شود. به او میگویید که بازیاش از همه بهتر بوده و بیجهت باخته است. به او میگویید نقاشیاش از نقاشی دیگر کودکان زیباتر بوده است. به او میگویید که هیچکس به اندازه او نمیتواند با این سرعت بدود… حتی به او میگویید که زیباترین دختر/پسر دنیاست!
اینها دروغهایی هستند که انتظار کودکان از خودشان را بالا میبرد، و در آینده از فرط کمالگرایی، هرگز نمیتوانند از دستاوردهای خود راضی باشند. هیچ چیز برایشان کافی نیست و دائما در حال رقابت با دیگران و تلاش برای پیروزیاند. بدتر آنکه آن اعتماد به نفسی که دنبالش بودهایم دیگر هرگز به دست نمیآید.
بهتر است از جملههای شخصیتری استفاده کنید. مثلا بگویید از نظر من تو خوب بازی کردهای، یا برای من تو زیباترین هستی، تا او بداند این فقط نظر شماست و قرار نیست او همیشه آنطور که شما میگویید باشد!
دروغ افسانهای
دروغهای افسانهای گاهی کارکرد ابزاری دارند و گاهی کارکرد قصهگویی. مثلا وقتی کودک را از لولوخورخوره یا اژدهای سه سر میترسانید، برای این است که زودتر به رختخواب برود یا غذایش را بخورد. در این حالت باید بدانید که برای ابد به او احساس ترس و ناامنی را یاد دادهاید آن هم از چیزی که وجود ندارد، و بعدها بابت این دروغ، شما را سرزنش خواهد کرد.
اما دروغهای قصه زیباترند، مثل اینکه بگوییم عمو نوروز برایت هدیه آورده است. در این مورد هم بهتر است به جای دروغ، اصل قصه را تعریف کنید. مثلا بگویید که در افسانهها میگویند که فردی بوده به نام عمو نوروز و… شاید اوست که برای تو هدیهای آورده است.
دروغ هرگز و همیشه
من همیشه کنارت میمانم! این دروغ است، شما نمیتوانید همیشه کنار او بمانید. بهتر است فقط حضورتان را در عمل به او نشان دهید. بعد از اینکه به میزان لازم احساس امنیت در او پدیدار شد، دیگر نیازی به بودن شما تا همیشه نخواهد داشت. اگر این را بگویید و یک روز به دلیل بیماری، از او دور شوید، او دچار بحرانهای شدید میشوید.
برعکس این هم هست: دیگر هرگز برایت اسباب بازی نمیخرم! چرا؟ چون حرفتان را گوش نداده و اسباب بازی را شکسته است! آیا واقعا هرگز اسباب بازی دیگری نمیخرید؟! پس دروغ نگویید و حرف خود را بیاعتبار نکنید.
بیشتر بخوانید: با کودکان کمالگرا چگونه برخورد کنیم؟
دروغ برای تهدید
اگر این کار را نکنی، تو را ترک میکنم. اگر این کار را بکنی دیگر دوستت ندارم. انتظار دارید کودک با شنیدن این حرفها چه احساسی تجربه کند؟! بله احتمالا کاری که شما میخواهید را انجام میدهد. اما به چه قیمتی؟! به قیمت اینکه از دوست داشته نشدن بترسد، نگران طرد شدن باشد و به این خاطر دائما به اطرافیانش باج عاطفی بدهد تا همه از او راضی باشند.
اینکه کودک تبعات کارش را ببیند بسیار خوب است و به مسئولیتپذیری او کمک میکند، اما تبعات واقعی کارش را! نه دروغهایی که شما میگویید. اگر این لباس پشمی را در تابستان بپوشی احساس گرما میکنی و اذیت میشوی. بگذارید این احساس را تجربه کند تا خودش بتواند تصمیم بگیرد.
دروغ برای یادگیری
واقعیتهایی در دنیا وجود دارد که قرار است کودک ما با آنها مواجه شود. اما رو به رویی با آنها زمان مناسب خود را میطلبد. مثلا کودک در سنین مختلف درک متفاوتی از وقایع خواهد داشت و گاهی برخی مسائل برای او قابل درک نیست.
مثلا کودک دوست دارد شیر آب را باز نگه دارد تا آب بازی کند. از آنجایی که شما میدانید منابع آب محدود و چنین کاری مصرف بیرویه است، به او میگویید اگر بیشتر از این آب بازی کنی، آب قطع میشود و بعد خودتان آب را قطع میکنید تا او باور کند!
اینکه بخواهید مصرف درست را به کودک یاد دهید زمان مناسب میخواهد در غیر این صورت به کودک یک احساس ترس دائمی نسبت به تمام شدن منابع مهم را میدهید. لازم است تا زمان مناسب صبر کرده و تا آن زمان، فقط سر کودکتان را با چیز دیگری گرم کنید، یا مقدار مشخصی آب در یک ظرف جمع کنید و به او بدهید.
دروغ نادانستهها و جوابهای سخت
اگر چیزی را نمیدانید، لازم نیست وانمود کنید که میدانید و توضیح اشتباهی در مورد آن بدهید. مثلا اگر کودکتان از شما میپرسد که مغز انسان چگونه کار میکند و شما نمیدانید، به او بگویید که نمیدانم اما میتوانم در کتابها یا منابع دیگر جستجو کنم و دانستههایم را به تو بگویم.
این مورد در مسائلی که توضیح آنها سخت است هم مصداق دارد. مثلا او از شما میپرسد چطور به دنیا آمده است؟ به جای دروغ درباره لک لکها یا فرشته آسمانی یا زمین و… تعریفها را تا حد ممکن ساده کنید و بدون شرح جزییات، حقیقت را بگویید.
به عنوان آخرین نکته در این مطلب از مجله سبک زندگی اکالا این را بدانید که در هر شرایط راستگویی بهتر از دروغ گفتن است. تلاش کنید هر بار در برخورد با کودکتان، لحظهای فکر کنید، و ببینید بجای دروغ، از چه پاسخ حقیقی که در خور موقعیت و فهم فرزندتان باشد میتوانید استفاده کنید.
من هستی دفتری هستم، دانش آموخته روزنامهنگاری، روانشناسی و علوم اعصاب شناختی. بزرگترین دغدغه من در حوزه کاری، شناخت انسانها و کمک بهشون برای داشتن ذهن و روانی سالم و تواناست. در مسیرم چیزهای زیادی هم از کتابها و نظریهها و هم از تجربههای دیگران یاد گرفتم و اینجا سعی دارم دریافت خودم از بعضی مسائل رو به زبان ساده برای شما بنویسم. امیدوارم که نوشتههام بتونه اندکی راهنما و کارگشا باشه.