ارتباط با برخی از افراد میتواند برای ما مسموم و خطرناک باشد که نیاز داریم با شناخت آنها مرزهای درستی برای خود تعیین کنیم. دستهای از افراد میخواهند ذهن را کنترل کنند تا مطابق میل آنها عمل کنیم. چطور میتوانیم این افراد را بشناسیم و از ذهن خود در برابر کنترل دیگران محافظت کنیم؟ در این مقاله از مجله اُکالا به معرفی چند علامت فردی که میخواهد ذهن شما را کنترل کند، میپردازیم.
آنها اصرار دارند که کارها به شیوه دلخواه آنها انجام شود.
یکی از راههای شناخت افرادی که میخواهند ذهن شما را کنترل کنند این است که برای انجام شدن کارها به شیوهای که دوست دارند، اصرار و پافشاری میکنند. این موضوع حتی در مورد مشکلات کوچک نیز ممکن است رخ دهد. گاهی اوقات حتی زمانی که شما ابراز نارضایتی از چنین کاری کنید، باز هم شاهدعقبنشینی آنها نخواهید بود.
آنها از پذیرفتن تقصیر امتناع میکنند.
یکی دیگر از نشانههای چنین افرادی این است که هیچ وقت قبول نمیکنند اشتباه کردهاند و تقصیری را از جانب خود نمیپذیرند. این در حالی است که همه انسانها اشتباه میکنند و قصوری مرتکب میشوند.
افرادی که میخواهند ذهن شما را کنترل کنند حتی در صورتی که اشتباه از خود آنها باشد، راهی پیدا میکنند تا تقصیرها را از دوش خود بردارند و مسئولیت کارهای خود را نپذیرند. گاهی اوقات هم دلیل اشتباهشان را این میدانند که شما حواسشان را پرت کردهاید.
بیشتر بخوانید: الگوهای رفتاری یک شریک خودشیفته در روابط
آنها سعی میکنند شما را مقصر کنند.
کنترل افراد ممکن است اینگونه باشد که شما را در انجام کاری که آنها می خواهند و انجام نداده اید، مقصر کند. به عنوان مثال، آنها ممکن است باعث شوند که شما به خاطر نحوه گذراندن وقت خود احساس گناه کنید، که مثلاً به جای اینکه با آنها صحبت کنید، با دوستان یا افراد دیگری وقت گذرانده یا صحبت کردهاید.
آنها دروغ میگویند.
افرادی که میخواهند ذهن دیگران را کنترل کنند، سعی میکنند تا حقیقت را به گونه دیگری نشان دهند. به همین دلیل نیز دروغگویی میتواند نشانهای باشد که فردی میخواهد ذهن شما را در دست بگیرد. اگر شما به چنین موضوعی اشاره کنید، آنها نخواهند پذیرفت.
بیشتر بخوانید: چگونه یک رابطه خوب میتواند زندگی شما را بهبود بخشد؟
آنها دیکتاتور هستند.
یک راه دیگر برای آن که بدانید با فردی ارتباط دارید که میخواهد ذهن شما را کنترل کند این است که چقدر به شما دیکته میکند. مثالهای این دیکتاتور بودن این است که سعی در کنترل حرکات شما دارد. این کارها ممکن است از طریق تهدید، ارعاب یا شیوههای دیگری رخ دهد. این افراد تلاش میکنند شما را از سایر کسانی که شما را حمایت میکنند، جدا کنند.
تلاش میکنند تا در مرکز توجه باشند.
یک نشانه دیگری که در چنین افرادی دیده میشود، آن است که آنها تلاش میکنند در مرکز توجه باشند. همین تلاش برای در کانون جمع قرار گرفتن هم باعث میشود وقتی از شما در مورد زندگی یا کار یا هر چیز دیگری سوال کنند، به سرعت به خودشان برگردند و در مورد خود حرف بزنند. آنها در واقع قصر شنیدن شما را ندارند، بلکه قصد دارند از خودشان بگویند. در واقع هیچ کس جز آنها آنقدر مهم نیست.
همیشه منتقد هستند.
یک راه دیگر شناخت این افراد تلاشی است که آنان انجام میدهند تا نشان بدهند یک راه درست برای انجام کارها وجود دارد یا راهی بود تا کارتان را به شیوه بهتری انجام دهید. ممکن است حتی هدف آنها از این موضوع کمک به شما باشد با این حال چندان خوشایند نیست.
حتی اگر شما در کارها و زندگی خود دستاوردی کسب کرده باشید، آنها تلاش میکنند تا بگویند چطور میشد بهتر عمل کرد. حتی وقتی به شما تبریک میگویند و در مورد موفقیت شما حرف میزنند، ممکن است کنایهای در حرف آنها وجود داشته باشد. آنها میخواهند اینگونه ذهن شما را تسخیر کنند.
شما را «گسلایت» میکنند.
گسلایت یک پدیده روانشناختی است که معنای لغوی آن چراغ گاز است. پدیده چراغ گاز نوعی دستکاری در ذهن و برداشت دیگران است تا به آنها القا کنند که واکنشی بیش از حد به موضوعی نشان میدهد یا مسایلی را مطرح میکند که وجود ندارد. چنین افرادی تلاش میکنند شما را متقاعد کنند که اشتباه میکنید تا از پذیرفتن مسئولیت اقدامات خود دوری کنند.
چنین کاری باعث میشود شما به حافظه یا قضاوتی که در مورد وی داشتهاید، شک کنید. آنها شما را آنقدر عصبانی یا ناراحت میکنند تا واکنش نشان دهید و بعد در کمال خونسردی میگویند که حرفی نزدهاند که چنین واکنشی داشته باشد و این شما هستید که حساس شدهاید.
آنها به مرزها احترام نمی گذارند.
افراد کنترل کننده معمولاً به مرزهای شخص دیگر احترام نمی گذارند. در روابط سالم، مرزهای بین دو نفر محترم و ارزشمند است. برای فرد کنترل کننده، یک مرز مانعی برای نیاز آنها به کنترل است. در نتیجه هیچ مرزی برای آنها وجود ندارد و میتوانند تا هرکجا که دوست دارند وارد حریم دیگران شوند و آنها را آنطور که خود میخواهند، کنترل کنند.
بیشتر بخوانید: چگونه حریم و مرزهای خود را مشخص کنیم؟
غیر قابل پیش بینی هستند.
آنها می توانند از یک آدم خوشحال به سرعت به یک فرد عصبانی، بدخلق و عبوس تبدیل شوند، به خصوص اگر نتوانند به اهداف خود برسند. مثلا با حال خوب از شما میخواهند که کاری انجام دهید و به محض اینکه نپذیرید به طرز وحشتناکی عصبانی میشوند و خشونت میورزند.
آنها نه را به عنوان پاسخ نمیپذیرند.
یک فرد کنترلکننده وقتی به او «نه» میگویید عصبانی میشود و اغلب تلاش زیادی میکند تا شما را مجبور به تغییر عقیدهتان کند، از جمله این که به نظر برسد گزینهای برای رد خواستههای او ندارید. او خواسته خود را به گونهای درست و منطقی و اخلاقی جلوه میدهد که نه گفتن شما به معنای رد همه درستیها به نظر برسد.
آنها رفتار خود را به عنوان “فقط شوخی” توجیه می کنند.
آنها ممکن است شما را مسخره کنند یا شما را پایین بیاورند و تحقیر کنند، و وقتی رفتار آنها را زیر سوال می برید، می گویند “فقط شوخی می کنند” یا شما را متهم می کنند که نمی توانید یک شوخی را بپذیرید. این با شوخیهای بازیگوشی متفاوت است، زیرا دارای حاشیه است و باعث میشود طرف مقابل احساس تمسخر و ناراحتی کند.
آنها به کارهای خود امتیاز میدهند.
آنها معمولاً یک کارت امتیازی ذهنی نگه می دارند. اگر کاری برای شما انجام داده باشند، به شما یادآوری می شود و ممکن است از احساس گناه شما استفاده کنند تا آنچه را که از شما میخواهند دریافت کنند.
این کارت امتیاز به طور کلی به نفع آنها باقی می ماند و آنها بیشتر از آنچه می دهند دریافت خواهند کرد. در صورتی که شما در مقابل هیچ کاری امتیازی نمیگیرید و همیشه هر کاری میکنید وظیفه طبیعی خود را انجام دادهاید.
بیشتر بخوانید: چگونه باید از نو شروع کنیم
آنها سعی می کنند شما را تغییر دهند.
یک فرد کنترل کننده ممکن است به شما بگوید چگونه لباس بپوشید یا از ظاهر شما به طرز ناخوشایندی انتقاد کند. آنها ممکن است علایق شما را مسخره کنند و سعی کنند شما را متقاعد کنند که آنچه که آنها میگویند را انجام دهید ات مورد قبول باشد.
آنها حتی ممکن است چیزهایی را که برای شما مهم هستند، مانند لوازم سرگرمی یا یک لباس مورد علاقه، پنهان یا دور بیندازند. تمام تلاش آنها بر این است که شما را تبدیل به چیزی کنند که مورد تایید خودشان است، درست مثل یک عروسک.
آنها از ایجاد ترس استفاده می کنند.
ارعاب می تواند اشکال مختلفی داشته باشد. کسی که جلوی دیگران با شما تند و اعتراضی صحبت می کند از نوعی ارعاب استفاده می کند. تهدید – اعم از خشونت آمیز و غیر خشونت آمیز – شکل دیگری از ارعاب است.
شخص ممکن است تهدید کند که مثلاً یک راز را فاش می کند یا از گذشته شما به فرزندانتان چیزی میگوید. آنها همچنین ممکن است تهدید کنند که به شما یا کسی که به او علاقه دارید آسیب می رسانند.
آنچه در این مقاله از مجله اُکالا خواندید، بخشی از ویژگیهای کسی است که سعی دارد ذهن شما را کنترل کند تا آنطور که خود میخواهد رفتار، و حتی فکر کنید. تلاش آنها در جهت خودباخته شدن افراد است تا به آنها امکان حداکثر کنترل را بدهد. قطعا ویژگیهای بیشتری میتواند این افراد را نشان دهد که با دقت بر آنها میتوانید ویژگیها را کشف کنید.
آیا تا به حال به چنین افرادی برخوردهاید؟ در مورد اینگونه افراد چه فکری دارید؟ نظرات و تجربه خود را برای ما و سایر خوانندگان بنویسید.
من هستی دفتری هستم، دانش آموخته روزنامهنگاری، روانشناسی و علوم اعصاب شناختی. بزرگترین دغدغه من در حوزه کاری، شناخت انسانها و کمک بهشون برای داشتن ذهن و روانی سالم و تواناست. در مسیرم چیزهای زیادی هم از کتابها و نظریهها و هم از تجربههای دیگران یاد گرفتم و اینجا سعی دارم دریافت خودم از بعضی مسائل رو به زبان ساده برای شما بنویسم. امیدوارم که نوشتههام بتونه اندکی راهنما و کارگشا باشه.